نقش ویژه آژانس در جنگ ترکیبی آمریکا علیه ایران/ مذاکرات وین از سر گرفته میشود؟
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۳۵۹۰۴
به گزارش کروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، آژانس بینالمللی انرژی اتمی چند روز پیش با انتشار یک گزارش بحث برانگیز بار دیگر فرصت را در اختیار کشورهای غربی عضو آژانس قرار داد تا فارغ از واقعیات صحنه، مواضع ادعایی خود علیه تهران را تکرار کنند. این اما خلاف مواضعی است که شماری از مقامهای غربی از وزیر خارجه امریکا گرفته تا «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سطح اعلامی در پیش گرفته و خواستار به جریان افتادن مذاکرات رفع تحریمها هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سید مصطفی خوش چشم، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با روزنامه ایران به بررسی آخرین تحولات جاری پیرامون مذاکرات رفع تحریمها پرداخته است که از نظر میگذرد.
***
انتشار گزارش اخیر آژانس که بنا به توضیح مقامات کشورمان با وجود اشتباه فنی یکی از بازرسان رسانهای شد، نشان میدهد که مقامهای این نهاد بینالمللی بویژه شخص «رافائل گروسی»، مدیر کل آژانس کمک به اجرای پلن «B» علیه جمهوری اسلامی را به طور علنی و در سطحی گستردهتر از قبل دنبال میکند. نظر شما در این رابطه چیست؟
بر اساس اقداماتی که آژانس در طول یکسال گذشته و در مقاطع مختلف مانند تصویب قطعنامههای شورای حکام از خود نشان داده همواره این واقعیت معلوم شده که این نهاد بینالمللی و شخص آقای «گروسی» به مثابه ابزار فشار طرف غربی روی ایران و کشورهای هدف عمل میکنند. طبیعی است که در جنگ ترکیبی موجود که یکی از حوزههای متعدد مورد نظر امریکا برای فشار سیاسی و دیپلماتیک است، آژانس جایگاه ویژهای داشته و همواره سعی میکند با ابزارهای گوناگون و بهانه تراشیها به عنوان یک ابزار فشار سیاسی بر جمهوری اسلامی ایران عمل کند؛ به عنوان نمونه بهمن ماه سال گذشته وقتی طرفین مذاکره به تفاهم نزدیکتر میشدند، آژانس پذیرفته بود که در طول ۴ ماه یعنی تا حدود خردادماه گذشته، پروندههای موجود را مختومه اعلام کند. سفر آقای «گروسی» به تهران هم به همین منظور انجام شد. اما با زیاده خواهی طرف غربی و عدم پایبندی به تعهدات انجام شده توسط طرف غربی و اصرار به حفظ بخشی از تحریمها، آژانس هم تغییر رویه داد و به سمت تصویب قطعنامه رفت که دقیقاً بر خلاف رویکرد بهمن ماه قبل بوده است در حالی که ایران تمامی اطلاعات مورد نیاز را به آژانس داده و قرار بود که کار تمام شود. اما از آنجایی که طرف امریکایی به دنبال فشار بر ایران برای عقبنشینی در مذاکرات بود، رویکرد آژانس هم تغییر کرد، به گونهای که تا قبل از مذاکرات وین حتی اگر فرانسه هم به دلیل نیاز به تأمین انرژی در زمستان جاری تمایل داشت موضوعات اختلافی فیصله پیدا کند «بایدن» رسماً این اجازه را به فرانسه نداد و آژانس را به عنوان یک ابزار فشار روی ایران نه تنها حفظ کرد بلکه بیشتر به آن نقش داد تا پس از مدتی بهانه کاملتری برای فشارهای بیشتر و هیاهو و جنجال در آژانس وجود داشته باشد. بنابراین این اقدام در چهارچوب جنگ ترکیبی امریکا در حوزه فشار سیاسی و دیپلماتیک قابل بررسی است و قطعاً نباید آن را به عنوان یک اقدام شیطنتآمیز یا اشتباه مجزا و جداگانه در نظر گرفت. بلکه قطعاً در چهارچوب پازلی این کار انجام میشود و باید به دیگر قطعات آن هم نگاه شود.
این اقدام آژانس کمی پس از سفر اخیر «بلینکن» به خاورمیانه صورت گرفت؛ جایی که او هنگام حضور در «قاهره» بار دیگر خواستار بازگشت به مذاکرات وین شد اما یک روز بعد در «تل آویو» از اتحاد آهنین با رژیم صهیونیستی علیه ایران سخن گفت. آیا این موضعگیری به معنای این بود که رویکرد واشنگتن در قبال ایران در دوره «نتانیاهو» نزدیکتر خواهد شد؟
این مواضع از ابتدا هم با هم یکی بوده است. اگر زمانی نقش پلیس خوب و بد ایفا میشد مدتهاست که این کار انجام نمیشود و برای ایجاد فشار همه جانبه بر جمهوری اسلامی در جنگ ترکیبی - در دور بهار و پاییز- تمامی طرفهای مخالف، متحد با هم در مقابل ایران قرار گرفته و میگیرند.
اظهارات و مواضعی که در سفرهای گوناگون در سطح وزرای خارجه و رهبران دولتهای غربی چه در زمینه مسائل هستهای و مذاکرات و چه در زمینه اغتشاشات اخیر اتخاذ شده، تماماً برنامهای در چهارچوب همین جنگ ترکیبی است که به دور سوم آن وارد میشویم. در دور اول امریکا و غرب بویژه در پاییز همه امکانات خود را بکار گرفتند و در نهایت نتوانستند ایران را به عقب برانند. به نظر میرسد که امریکاییها هنوز آن درسی را که باید نگرفتهاند و بهرغم هزینهای که پرداختهاند، باز هم اصرار بر این دارند که چنین تقابلی را پیگیری کنند. در حقیقت باز هم اینگونه اقدامات طرف امریکایی نتیجه بخش نخواهد بود چرا که دعوای مذاکراتی که هدف کوتاه مدت و اصلیتر این تقابل و جنگ ترکیبی است بر سر چند نکتهای که به هیچ عنوان جای عقبنشینی برای جمهوری اسلامی ایران ندارد، باقی خواهد ماند. زیرا اگر قرار باشد ایران به منافع اقتصادی پایداری از برجام دست یابد این منافع دقیقاً در گرو همین چند نکته باقیمانده است. به همین دلیل است که امریکا حاضر به واگذاری این امتیازات نیست و کشورهای غربی به همراه رژیم صهیونیستی همه توانمندیهای خود را به کار گرفته و میگیرند که این امتیازات را که عمدتاً در زمینه رفع تحریمها و بخشی از تضامین است، به ایران ندهند. پر واضح است که جمهوری اسلامی ایران غیر از پدافند، عوامل و مؤلفههای قدرت را داراست و شاید بتدریج به این فکر کند که از این مؤلفههای قدرت در حوزههای گوناگون استفاده آفندی و کنشگرانه ببرد و بتواند با فشار بیشتر روانی و سیاسی به طرف غربی این پیام را بفرستد که ادامه فشارها راه به جایی نخواهد برد و مسیر فقط، مسیر مذاکره و دیپلماسی است.
آیا میتوان گفت که مواضع کشورهای اروپایی و رژیم صهیونیستی هم برخلاف چند سال اخیر برای اجرای همهجانبه این جنگ ترکیبی به یکدیگر نزدیکتر شده است؟
اساساً این گونه بوده است. از ابتدا هم اسرائیل و طرفهای اروپایی و امریکا تفاوت راهبردی با هم نداشتهاند، به عنوان پلیس خوب و بد ایفای نقش میکردند. تفاوتهای آنها بیشتر تاکتیکی است، نه تفاوتهای استراتژیک یا تفاوت در رویکردهای کلان. نمونه اینکه سال ۹۲ که قرار بود قرارداد ژنو بسته شود اسرائیلیها از فرانسه خواستند جلوی آن را بگیرد و همین اقدام باعث شد که فرانسویها آن را به تعویق بیندازند. این ارتباطات بسیار گسترده است. در حقیقت ارتباطات اسرائیل با فرانسه بویژه در حوزه هستهای و تقابل با انرژی هستهای ایران به چندین دهه قبل برمیگردد و کشورهای اروپایی و رژیم صهیونیستی همکاری بسیار نزدیکی با هم داشتهاند. بنابراین اختلاف نظری در رویکردهای تقابلی آنان با ایران وجود ندارد. اما همه طرفهای غربی و رژیم صهیونیستی میدانند که امکان استفاده از راهکار نظامی را نخواهند داشت. زیرا جنگ ترکیبی هم از لحاظ هزینه و هم از منظر امکانپذیری راهی میسرتر است. البته جنگ ترکیبی تنها پلنی است که این کشورها در برابر ایران دارند با این هدف که کشورمان به مذاکرات بیاید و عقبنشینی کند. این پلن، مکمل مذاکرات است آنچنان که راب مالی هم در مصاحبه با بیبیسی رسماً همین صحبت را تأیید کرد که فشارهای اقتصادی و رسانهای و عموم فشارهای سیاسی در کنار مذاکرات انجام میشود تا نتیجهبخشی آن را ببینند.
در چنین فضایی میتوان ازسرگیری زودهنگام مذاکرات وین را متصور شد؟ آقای باقری اخیراً گفته است که مذاکرات به بخشهای مختلف تقسیم شده است. منظور چیست؟
دعوا بر سر چند نکته است؛ مذاکره یک بخش داخل اتاق دارد و یک بخش بیرون اتاق. هر دو طرف الان در بخش بیرون اتاق هستند. این بخش شامل هماوردی و زورآزمایی برای بالا رفتن قدرت چانهزنی در اتاق مذاکره است. به نظر میرسد که دو طرف هنوز خود را دارای چنان قدرتی ندیدهاند که در اتاق مذاکره بتوانند امتیازات موردنظر خود را نقد کنند. بنابراین همچنان به این هماوردی ادامه خواهند داد. البته ایران همواره پای میز مذاکره مانده است. چنان که این مسأله به طور مکرر در ماههای اخیر مورد تأکید وزیر امور خارجه و معاون وی بوده است اما در عین حال مسلم است که جمهوری اسلامی از مواضع خود عقب نخواهد نشست و این طرف امریکایی است که باید تصمیم بگیرد که به میز مذاکره بازخواهد گشت یا خیر.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: روزنامه ایران گروسی رژیم صهیونیستی جمهوری اسلامی مذاکرات وین جنگ ترکیبی طرف غربی تحریم ها هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۳۵۹۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد
این روزها تصاویر تکاندهندهای از اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاههای آمریکا به جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و علیه سکوت و حمایتهای آمریکا و سردمداران کشورهای غربی در قبال این جنایتها پیش چشمان مردم دنیا قرار گرفته است، اعتراضی که با سرکوب خشن پلیس و نیروهای امنیتی آمریکا و بازداشت صدها دانشجو و تعدادی از اساتید معترض روبهرو شده است.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، عباس شمسعلی طی یادداشتی با عنوان «طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد» در ستون یادداشت روز کیهان نوشت: این روزها تصاویر تکاندهندهای از اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاههای آمریکا به جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و علیه سکوت و حمایتهای آمریکا و سردمداران کشورهای غربی در قبال این جنایتها پیش چشمان مردم دنیا قرار گرفته است، اعتراضی که با سرکوب خشن پلیس و نیروهای امنیتی آمریکا و بازداشت صدها دانشجو و تعدادی از اساتید معترض روبهرو شده است.
این قیام دانشجویان علاوهبر اینکه به صورت سریالی از چند دانشگاه به دانشگاههای مختلف آمریکا سرایت کرده است، حتی به کشورهای دیگر نیز رسیده است و دانشجویانی در فرانسه و استرالیا و... در حمایت از دانشجویان آمریکایی و در اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی به میدان آمدهاند.
این اتفاقات اخیر در ادامه تظاهرات کمسابقه در ماههای گذشته در سراسر جهان نشان از برخاستن موجی عظیم از بیداری و آگاهی در بین مردم جهان پس از طوفان الاقصی و پس از عیان شدن بیش از پیش جنایات جنونآمیز رژیم جعلی صهیونیستی دارد، موجی که شاید کمتر کسی میتوانست آن را پیشبینی کند.
طوفانالاقصی بود که در بیش از ۶ ماه گذشته، توانست ذهن بیاطلاع نگاه داشتهشده مردم را در بسیاری از نقاط جهان متوجه نقطهای از این زمین کند که یک رژیم جنایتکار طی ۷۵ سال با انواع حمایتها و کمکهای سیاسی، مالی، تسلیحاتی و...
از سوی آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی انواع جنایتها را علیه یک ملت مظلوم و ستمدیده روا داشته بود.
اینبار، اما انواع و اقسام دستگاههای تبلیغاتی کشورهای غربی حامی رژیم صهیونیستی نتوانست این حجم از جنایت در ۶ ماه را از چشم جهانیان پنهان نگاه دارد. مگر میشود قتل عام و نسلکشی با این حجم و گرفتن جان بیش از ۳۴ هزار انسان بیگناه از جمله هزاران زن و کودک معصوم و تخریب وحشیانه خانه و بیمارستان را پنهان کرد؟ مگر میشود کشف صدها پیکر دستبسته از گورهای دستهجمعی داخل محوطه بیمارستانها که به دست جنایتکاران صهیونیست به قتل رسیدهاند را کتمان کرد؟
اکنون صدای مظلومیت مردم غزه به برکت خون کودکان بیگناه و آه مادران داغدیده فلسطینی به گوش مردم جهان رسیده است و وجدانهای بیدار در اقصی نقاط عالم نمیتوانند سکوت کنند. این را در تظاهرات مردم سراسر دنیا در حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیستها و در برافراشته شدن پرچم فلسطین در ورزشگاهها و دانشگاههای دنیا میتوان دید.
اکنون طوفان الاقصی پرده از چهره واقعی سردمداران پرادعای غرب برافکنده است و دیگر کسی نمیتواند ژستهای تهوعآور انسان دوستانه یا نگرانی آنها از تضییع حقوق زنان و کودکان را باور کند.
وجدانهای بیدار در دنیا میپرسند، اگر ادعای سردمداران کشورهای غربی در خصوص حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان و در خصوص کرامت انسانی واقعی بود، چرا طی ۶ ماه گذشته نهتنها در برابر انواع و اقسام جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم بیگناه و زنان و کودکان غزه سکوت کردهاند بلکه از هرگونه حمایت و تجهیز رژیم صهیونیستی نیز دریغ نکردهاند؟
این چهره واقعی و بیپرده سران آمریکا و دیگر رهبران غربی است که در برابر مردم دنیا قرار گرفته است. این واقعیت عیان شده نهادهای بینالمللی از شورای امنیت سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری و... است که سالها با سکوت و انفعال خود در برابر رژیمی جعلی و سفاک، در نسلکشی مردم فلسطین دست خود را آلوده کردهاند. نهادهایی که گاه کوچکترین مسئله داخلی در یک کشور در حوزه زنان و... را با انواع موضعگیریها و دخالتها مورد توجه قرار میدهند و گاه در برابر هزاران جنایت چشم میبندند؛ و چه خوشباور بودند عدهای در کشورمان که فریب ادعا و ظاهر و ژست انساندوستی و دفاع از حقوق بشر غربیها و سازمانهای بینالمللی را خورده بودند! حال این خوشباوران باید پاسخ دهند مگر هزاران زن و کودک اهل غزه که بیرحمانه به خاک و خون کشیده شدند، زن و کودک نبودند تا مدافعان دروغین حقوق بشر نگران آنها شوند؟ مگر نهادهای غربی و بینالمللی با تنظیم و تجویز و تحمیل اسنادی مانند ۲۰۳۰ خود را مدافع حقوق و شرایط زندگی کودکان دنیا نشان نمیدادند؛ اکنون این مدعیان دروغین در قبال سرنوشت کودکان مظلوم در غزه و به خون کشیده شدن جسم کوچکشان نگرانی و حساسیتی ندارند؟
این طوفان رسواکننده نقاب از چهره فریبنده و واقعی سران آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و بسیاری از کشورهای غربی انداخته است.
از سوی دیگر؛ همین اعتراضات گسترده دانشجویان آمریکایی، تبدیل به صحنه رسوایی و عیان شدن همه دروغهای سران آمریکا و غرب در خصوص آزادی بیان، کرامت انسانی، جایگاه دانشجو و دانشگاه و حتی زنان شده است.
بازداشت همراه با ضرب و شتم صدها نفر از دانشجویان و تعدادی از اساتید به جرم اعتراض آرام علیه جنایات اسرائیل و سکوت و حمایت آمریکا در قبال این جنایتها، لشکرکشی و استقرار تیربار در صحن دانشگاه و تهدید به اخراج از تحصیل؛ آبرویی برای قبله آمال غربزدگان خوشباور باقی گذاشته است؟ حمله وحشیانه پلیس به دانشجویان دختر و کتکزدن و بر زمین کشاندن آنها در کجای حقوق بشر ادعایی آمریکاییها و طرفداران چشم و گوش بسته آنها قرار دارد؟
اگر یک هزارم این برخوردهای وحشیانه علیه دانشجویان بهویژه دختران دانشجوی آمریکایی؛ در ایران رخ داده بود؛ اکنون از سخنگوی وزارت خارجه و دولت آمریکا و کشورهای غربی تا شورای امنیت سازمان ملل، از رسانههای غربی و سازمانهای بینالمللی تا برخی رسانههای غربگرای داخلی، از هنرپیشههای هالیوودی تا برخی سلبریتیهای وطنی مشغول سبقت گرفتن از یکدیگر در سیاهنمایی و هجمه علیه جمهوری اسلامی بودند، اما اکنون نه از فلان هنرپیشه آمریکایی مثلاً نگران زنان ایرانی که در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ موضعگیری میکرد و نه از سلبریتیهای داخلی و نه از رسانههای وابسته، صدای اعتراضی در سرکوب بیرحمانه و وحشیانه دختران و پسران دانشجوی آمریکایی به گوش نمیرسد.
گاه وقتی در ایران یک استاد دانشگاه پس از ۴۰ سال تدریس در یک روال قانونی بازنشسته میشود، انبوه رسانههای داخلی و خارجی نظام را به خفقان و مخالفت با علم محکوم میکنند.
حال باید دید این رسانهها درباره به زمین کوبیدن استاد زن آمریکایی توسط پلیس و دستبند زدن به وی در محوطه دانشگاه تنها به جرم اعتراض به جنایات اسرائیل نظری ندارند؟
کاش دلباختگان سادهاندیش غرب در داخل؛ اکنون که وجدانهای بیدار در دنیا به میدان آمدهاند اندکی با خود خلوت کنند و از خود بپرسند، این همان نظام ارزشی غربی و قبله آمالی بود که به هر بهانهای آن را چماق کرده و بر سر منتقدان غرب میکوبیدند؟
این واقعیت است که مردم در دنیای امروز و پس از جنایات عریان رژیم صهیونیستی و حمایت آشکار غرب به رهبری آمریکا از این جنایات، به مرحلهای از بیداری و آگاهی رسیدهاند که دیگر بهسختی میتوان آنها را فریب داد. این آغاز ضربهای سهمگین به حیثیت پوشالی غرب است که ماجراهای مهمی در پیش دارد.
منبع: کیهان